نسیم شعرانه

مجموعه اشعار

نسیم شعرانه

مجموعه اشعار

خرید مسکن قرضی

ز قرض و قوله ای مسکن خریدم

سپس وام و جعاله تا دویدم



مرا بردند بر بانک جعاله

سند برنام بانک شد؛ من حواله



چو آمد ماه نو ؛ پایان خنده

شکایت آمد از تقسیط بنده



من از پرداخت وام ها زاده بودم

حقوقم را به پایش داده بودم



چون ۱۸ سال تقسیطم تمام شد

تمام عمر من یکجا حرام شد



سراسر زندگی وام است و اجاره

ندارد جیب من پول بهر چاره



کنون آهی نمانده بر بساطم

کشیده شیره جان ؛ سُور و ساطم

قیاسعلی فرهادی

از کجا آ ورده ای

از کجا آورده ای این خانه چون گور را

از کجا آورده ای این وصله ناجور را



جمله آدمها که در سایه کنار هم شدند

تو ندیدی دزدکی ؛ با دلقک مخمور را



در جوار کلبه ای رفتم که تا بینم گلی

ناگهان دیدم دمی آن خایٔن منفور را



مردمان دیدند درکوچه که جیب من زدند

آن دو تن ؛ این مردک مزدور را



سربسجده ها نمودم درره صلح و صفا

چشم خود درویش کردم تا که دیدم دور را

قیاسعلی فرهادی