نسیم شعرانه

مجموعه اشعار

نسیم شعرانه

مجموعه اشعار

هوای شهر

هوای شهر تهرون خوبه وا...

هم میگن پره میکروبه والّله



زمستون شب هوا سرده عزیزم

هوای سرد چه نامرده عزیزم



دوتاشون نامزد دارند می آیند

یکی پارسال یکی امسال دوتایند



سر میز ناهار خُرخُر می کردی

سر شب آش را حُر حُر می کردی



برنج شهر ی ها از نوع رشته

برنج رشتی ها دایم تو تشته



عزیزم چرخ خیاطی خرابه

که جای دگمه ای اصلا نداره





بخواب حالا هوا تاریکه جونم

بگم برو ؛ بر می گردی می دونم





نمیدونم دلم یا روده ام هست

صدای قشقرق در کله ام هست



ندارد این دلم نیمه

شاید رفتم شدم بیمه



بابام گفته برات ماشین خریدم

یک دسته بوق با جاشون خریدم



خیابونها همش آسفالته داداش

نمیدونم اینارو کی کاشته داداش



هوا ابری شده دردت بجونم

سراغت نمی آم حتماً میدونم


قیاسعلی فرهادی

مسافر

شبی خواب مسافر را بدیدم

بمن دستی تکاند و من خندیدم



پریدم خواب را بیدار کردم

سر صبحانه بود! که کار کردم



همش دنبال نون و آب بودم

پول نمی داد چرا که خواب بودم

قیاسعلی فرهادی

راننده

عزیزم : قارقارک را ترمزش کن

کلاج و دنده را هم تو ولش کن



همش در دست می گیری تلمبه

پی تایر یکی از یک ؛ قُلمبه



میگم: آخه تو که دنبال کاری

چرا هر روز پی قالپاخ خماری



علایم را رعایت کن همیشه

سر پیچ ها بکن ترمز چی میشه



جریمه می شوی هر روز هر روز

زهر بانکی می گیری نوبت روز



جریمه مهلت تمدید نداره

که شاید سال آینده بذاره



اگر ماشین تو ترمز نداره

بپر پایین ؛ همینکه زور نداره



نرو دایم سراغ برف پا ک کن

بگیر لامذهبو ؛ این را ولش کن

قیاسعلی فرهادی

مطبخ

شام ما نصف و نیمه ؛ ای هوار

هر چه داری روغن زیتون بیار



گر سبک هم می خوری هر روز شام

بایدت روزیت بود پوست خیار



خواهشا با من تعارف هم نکن

گر مربا می خوری صفت کن بیا ر



گر نداری پخت و پز در منزلت

تخم مرغی ؛ املتی سرهم بیار



گفته اند اندک بخور ؛ خاموش باش

هر چه داری از عسل تو نوش دار



خوردنی باشد ولی از نوع خوب !

تا که دندان گیردش عین شکار



توی مطبخ آبرو ریزی مکن

جمع و جور کن هر چه داری از ناهار

قیاسعلی فرهادی

مکالمه گنجشکی

دو گنجشکی نشسته بر درختی

یکی بر دیگری گفتا چه بختی



دو اقبال گرانی در کنارم

یکی همسر ؛ یکی دنیای لختی



کنم با هر دوی آنها مدارا

بسازم زندگی را من به سختی



ندارم مایه و پول اضافی

که هر روزی دهم بر تاج و تختی

قیاسعلی فرهادی