دارم میرم ز شهرتون ؛ نکنه یادت بره
نوشته مُو ورق بزن ؛ نکنه یادت بره
ساعتتو میزُون بکن با صدای دل ما
هرچه میگم؛ تو گوش بکن نکنه یادت بره
توخیابون که راه میری مواظب آن یکی باش
قدم هاتو قوی بردار ؛ نکنه یادت بره
کوچه های پر از بلا خونه های پر از صفا
عاشقونه صدا بزن ؛ نکنه یادت بره
یادمه آنروزها که بچه بودیم و بیخیال
شادی کودکانه خنده هامون نکنه یادت بره
صبح های گرگ و میشش ؛ شبهای امتحونش
نمره های پست و بلن ؛ نکنه یادت بره
برف های زمستوناش صفای تابستونش
توی آن شهر شلوغ باباجون نکنه یادت بره
روزهای خوب و خوشش سپری شد برآرم
خاطره از خاطرمون نکنه یادت بره
مردمان این روزگار همه شون رفتنی اند
خلاصه ؛ مهر و وفاشون نکنه یادت بره
عادت روزگاره ؛ مردماش اینجوریند
توی آن بگیرو ببن نکنه یادت بره
شبا تا کله سحر ؛ صدای گرگ می اُومد
نترسید ! گشنه شونه نکنه یادت بره
زندگی میگذره خاطره ها جا میگذاره
صداقت صلح و صفاشون نکنه یادت بره
آدمها زود که برن چه زود فراموش می شن
شما اگه دیر اُومدین نکنه یادت بره
تو که ( فرهاد) ی و از عشق و صفا می گویی
عاقبت مردن و رفتن ؛ نکنه یادت بره